زنگــ انشا

قلمت را بردار،بنویس از همه ی خوبیها؛زندگی،عشق،امید

زنگــ انشا | شهریور ۱۳۹۹

طیبه غلامی
زنگــ انشا قلمت را بردار،بنویس از همه ی خوبیها؛زندگی،عشق،امید

دلت یک خوشبختی ساده ولی پایدار میخواهد


گاهی هم دلت لک میزند برای یک زندگی روتین و معمولی با تمام روزمرگی هایش!
یک خانه که حتی اگر زیادی کوچک باشد یا رنگِ دیوارهایش دلت را زده باشد، بدانی خانه ی خودِ توست و میتوانی هرروز برای هر گوشه اش هزار جور نقشه بکشی و با خودت بگویی بالاخره یک روز همه چیز می شود آن جور که میخواهم

یک کار ثابت که هرروز صبح از خواب ناز بکشدت بیرون و هرروز بعدازظهر خسته و کلافه ات کند اما خیالت جمع باشد فردا باز کاری داری برای انجام دادن و هر ماه حقوقی داری که برایش برنامه ریزی کنی.
گاهی دلت حسرت همین چیزهای ساده را می خورد
مثل بودن کسی که هر روزت را به هوای شامی که کنار او می خوری سر کنی
یکی که گاهی تلخ و سرد و غرغرو هم می شود یا ممکن است خیلی چیزهایش با تو فرق داشته باشد یا دلخواهت نباشد اما هر روز که از سر کار برمی گردی خیالت تخت باشد که قرار است بقیه ی روزت را با او سر کنی
.


که هر شبی که دلت گرفت یا نگران شدی کنارت خوابیده باشد و بتوانی نفس هایش را بشماری و خدا را شکر کنی که هست
که شب را آرام می خوابی چون میدانی فردا هم هست
همینجوری نمی گذارد برود
گاهی هیچی از زندگی نمی خواهی جز بهانه های ساده ای برای زندگی
که بدانی هیچکس بهانه هایت را به این زودی ازتو نمی گیرد

دلت یک خوشبختی ساده ولی پایدار میخواهد...

                         و ای کاش دوباره روزهای خوب بدون کرونا تکرار شود و قدر شادیهای کوچکمان را بیشتر بدانیم...


موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسب‌ها: ادبی

تاريخ : پنجشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۹ | 14:58 | نویسنده : طیبه غلامی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.